نقل از رسالۀ مرجع عاليقدر اعلم علماء و استاد الفقهاء حضرت آية الله العظمى حاج شیخ حسین مظاهری مدّ ظلّه العالىاحكام غسل |
||
صفحه 59مسئلۀ 304- غسل را به دو صورت مىتوان انجام داد:اوّل: غسل ترتيبى و آن غسلى است كه اوّل سر و گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشويد. و اگر عمداً يا از روى فراموشى يا بهواسطۀ ندانستنِ مسئله به اين ترتيب عمل نكند، غسل او باطل است.دوّم: غسل ارتماسى و آن غسلى است كه در يك لحظه، آب، تمام بدن را فرا بگيرد، بلكه اگر به نيّت غسل ارتماسى، به تدريج در آب فرو رود، غسل او صحيح است. چنانکه اگر بعضى از بدن غسل كننده، در آب و بعضى قسمتهاى ديگر، بيرون از آب باشد و به نيّت غسل، بقيۀ بدن را در آب فرو برد، غسل او صحيح است. چنانکه اگر همۀ بدن زير آب باشد و بعد از نيّت غسل، بدن را حركت دهد يا از آب بيرون آيد، غسل او صحيح است.مسئلۀ 305- در غسل ترتيبى مىتواند در زير آب به نيّت سر و گردن و بعد به نيّت طرف راست و بعد به نيّت طرف چپ، خود را حركت دهد.مسئلۀ 306- در غسل ترتيبى نصف عورتين را بايد با طرف راست بدن و نصف ديگر را بايد با طرف چپ بشويد، بلكه بهتر است تمام عورتين با هر دو طرف شسته شود.مسئلۀ 307- براى آنكه يقين كند هر سه قسمت يعنى سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را كاملًا غسل داده، بايد هر قسمتى را كه مىشويد مقدارى از قسمتهاى ديگر را هم با آن قسمت بشويد.مسئلۀ 308- اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد، شستن همان مقدار كافى است و اگر از طرف راست باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار دوباره طرف چپ را بشويد و اگر از سر و گردن باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشويد.مسئلۀ 309- اگر پيش از تمام شدن غسل، در شستن مقدارى از طرف چپ شك كند، شستن همان مقدار كافى است، ولى اگر بعد از تمام شدن غسل در شستن مقدارى از طرف چپ شك كند يا اگر بعد از اشتغال به شستن طرف چپ در شستن طرف راست يا مقدارى از آن شك كند يا بعد از اشتغال به شستن طرف راست در شستن سر و گردن يا مقدارى از آن شك كند، لازم نيست اعتنا كند.صفحه 60مسئلۀ 310- اگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد به مقدارى از بدن آب نرسيده، چه جاى آن را بداند يا نداند، بايد دوباره غسل كند.مسئلۀ 311- كسى كه روزۀ واجب گرفته يا براى حجّ يا عمره احرام بسته، بهتر است غسل ارتماسى نكند.مسئلۀ 312- در غسل ارتماسى بايد تمام بدن پاك باشد، ولى در غسل ترتيبى پاك بودن تمام بدن لازم نيست. و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتى را پيش از غسل دادن آن قسمت آب بكشد كافى است.مسئلۀ 313- غسل جبيرهاى را بايد ترتيبى بهجا آورند و اگر ارتماسى انجام دهند باطل است.مسئلۀ 314- جايى را كه شك دارد از ظاهر بدن است يا از باطن، شستن آن لازم نيست.مسئلۀ 315- چيزى را كه مانع رسيدن آب به بدن است بايد برطرف كند و اگر پيش از آنكه يقين كند برطرف شده غسل نمايد، غسل او باطل است.مسئلۀ 316- اگر موقع غسل شك كند چيزى كه مانع از رسيدن آب باشد در بدن او هست يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بهجا باشد بايد وارسى كند تا مطمئن شود كه مانعى نيست.مسئلۀ 317- تمام شرطهايى كه براى صحيح بودن وضو گفته شد، مثل پاك بودن آب و مضاف نبودن آن، در صحيح بودن غسل هم شرط است، ولى در غسل لازم نيست بدن را از بالا به پايين بشويد و نيز در غسل ترتيبى لازم نيست بعد از شستن هر قسمت فوراً قسمت ديگر را بشويد، و نيز لازم نيست آب جريان داشته باشد، بلكه همين مقدار كه بدن خوب تر شود گرچه جريان نداشته باشد كفايت مىكند.مسئلۀ 318- كسى كه قصد دارد پول حمّامى را ندهد يا از حرام بدهد، كار حرامى كرده ولى غسل باطل نيست و همچنين كسى كه زيادتر از معمول در حمّام آب مىريزد، غسلش صحيح است، ولى كار او حرام و ضامن حمّامى است و بايد او را راضى كند.مسئلۀ 319- اگر شك كند كه غسل كرده يا نه، بايد غسل كند، ولى اگر بعد از غسل شك كند كه غسل او درست بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل نمايد.مسئلۀ 320- اگر در بين غسل حدث اصغر از او سر زند مثلاً بول كند، غسل باطل نمىشود، ولى بعد از غسل براى نماز بايد وضو بگيرد؛ البته اگر در بین یک جزء باشد، همان جزء را باید دوباره غسل دهد.مسئلۀ 321- هرگاه به خيال اينكه به اندازۀ غسل و نماز وقت دارد براى نماز غسل كند، گرچه بعد از غسل بفهمد كه به اندازۀ غسل وقت نداشته، غسل او صحيح است؛ بلكه اگر يقين دارد كه بهصفحه 61اندازۀ غسل و نماز وقت ندارد و غسل كند، گرچه غسل او براى نماز باشد، غسل او صحيح است، گرچه معصيت كرده است.مسئلۀ 322- كسى كه غسل واجب بر گردن اوست، اگر شك كند غسل كرده يا نه، نمازهايى را كه خوانده صحيح است، ولى براى نمازهاى بعد بايد غسل كند.مسئلۀ 323- چند غسل واجب يا مستحب، يا واجب و مستحب را مىتوان با يك غسل انجام داد، در صورتى كه همه را نيّت كند و اگر يكى از آنها را نيّت كند كفايت از بقيه نمىكند. مگر آنکه به نیّت ما فی الذّمّه غسل کند که اگر هر غسلی بر گردن اوست، این غسل به جای آن باشد که در این صورت و با این نیّت، از بقیۀ غسلها کفایت میکند.مسئلۀ 324- كسى كه مىخواهد غسل كند، اگر بر جايى از بدن او آيۀ قرآن يا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل كند، بايد آب را طورى به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد.مسئلۀ 325- كسى كه غسل جنابت بهجا آورده، لازم نيست وضو بگيرد؛ بلكه كسى كه هر غسلى چه واجب و چه مستحبّ، غير از غسل استحاضه، انجام داده، لازم نيست وضو بگيرد و مىتواند نماز بخواند. |
||
احكام جنابت |
||
مسئلۀ 326- به دو چيز انسان جنب مىشود:اوّل: جماع.دوّم: بيرون آمدن منى، چه در خواب باشد يا بيدارى، كم باشد يا زياد، همراه با شهوت باشد يا بدون شهوت، با اختيار باشد يا بدون اختيار.مسئلۀ 327- اگر چيزى از انسان خارج شود و نداند منى است يا نه، چنانچه با شهوت و جستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن آن بدن سست شده، آن رطوبت حكم منى را دارد، و اگر هيچيك از اين سه نشانه يا بعضى از اينها را نداشته باشد، حكم منى را ندارد. ولى در زن و مريض لازم نيست آن آب با جستن بيرون آمده باشد، و آنچه كه مسلّم است خروج منى از زن بسيار نادر است و آنچه در موقع شهوت از او بيرون مىآيد ترشّحاتى بيش نيست و غسل واجب نمىشود.صفحه 62مسئلۀ 328- مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن منى، بول كند، و اگر بول نكند و بعد از غسل چيزى از او بيرون آيد كه نداند منى است يا نه، حكم منى را دارد، مگر آنكه مدّتى گذشته باشد كه اطمينان پيدا كند منى در مجرى نمانده است.مسئلۀ 329- اگر انسان جماع كند و به اندازۀ ختنهگاه يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قبل باشد يا در دبر، بالغ باشند يا نابالغ، گرچه منى بيرون نيايد، هر دو جنب مىشوند، ولى اگر داخل در اليتين قبل يا دبر باشد غسل بر هيچكدام واجب نمىشود.مسئلۀ 330- اگر شك كند كه به مقدار ختنهگاه داخل شده يا نه، غسل بر او واجب نيست.مسئلۀ 331- اگر با حيوانى نزديكى نمايد، چه منى از او بيرون آيد يا نيايد، جنب مىشود.مسئلۀ 332- اگر منى از جاى خود حركت كند و بيرون نيايد، يا انسان شك كند كه منى از او بيرون آمده يا نه، غسل بر او واجب نيست.مسئلۀ 333- كسى كه نمىتواند غسل كند ولى تيمّم برايش ممكن است، بعد از داخل شدن وقت نماز هم مىتواند با عيال خود نزديكى كند.مسئلۀ 334- اگر در لباس خود منى ببيند و بداند كه از خود اوست و براى آن غسل نكرده، بايد غسل كند و نمازهايى را كه يقين دارد بعد از بيرون آمدن منى خوانده قضا كند، ولى نمازهايى را كه احتمال مىدهد بعد از بيرون آمدن آن منى خوانده، لازم نيست قضا نمايد. |
||
چيزهايى كه بر جنب حرام است |
||
مسئلۀ 335- سه چيز بر جنب حرام است:اوّل: رساندن جايى از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا و اسم پيغمبران و امامان و حضرت زهرا«سلام الله علیهم».دوّم: گذاشتن چيزى يا توقّف در مساجد و حرم ائمّۀ طاهرين«سلام الله علیهم»، ولى اگر از يك درب مسجد يا حرم داخل شود و از درب ديگر خارج شود مانعى ندارد، مگر مسجدالحرام و مسجد پيغمبر اكرم « صلی الله علیه و آله و سلم »، ولى توقّف در جاهايى كه مربوط به مسجد است ولى مسجد نيست و توقّف در صحنها و رواقهاى پيامبران و ائمّه« سلام الله علیهم » و حرمهاى امامزادهها مانعى ندارد.صفحه 63سوّم: خواندن هر يك از آياتى كه سجده واجب دارد و آن آيات در چهار سوره است:1- آيۀ پانزده، سورۀ سجده؛2- آيۀ سى و هفت، سورۀ فصّلت؛3- آيۀ شصت و دو، سورۀ النّجم؛4- آيۀ نوزده، سورۀ علق. |
||
چيزهايى كه بر جنب مكروه است |
||
مسئلۀ 336- نه چيز بر جنب مكروه است:اوّل و دوّم: خوردن و آشاميدن، ولى اگر وضو بگيرد مكروه نيست.سوّم: خواندن بيشتر از هفت آيه از سورههايى كه سجدۀ واجب ندارد.چهارم: رساندن جايى از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاى قرآن.پنجم: همراه داشتن قرآن.ششم: خوابيدن، ولى اگر وضو بگيرد يا بهواسطۀ نداشتن آب، به جاى غسل، تيمّم كند، مكروه نيست.هفتم: خضاب كردن به حنا و مانند آن.هشتم: ماليدن روغن به بدن.نهم: جماع كردن بعد از آنكه محتلم شده، يعنى در خواب منى از او بيرون آمده.مسئلۀ 337- غسل جنابت به خودى خود مستحب است و لازم نيست براى انجام كارى مثل نماز يا خواندن قرآن باشد، چنانکه لازم نيست در وقت غسل، نيّت كند كه غسل واجب يا مستحب مىكنم و اگر فقط به قصد قربت غسل كند، كافى است.مسئلۀ 338- از آنجا كه عرق جنب از حرام نجس نيست، بنابراين كسى كه از حرام جنب شده، چنانچه با آب گرم، غسل كند، اگر عرق هم بكند، غسل او صحيح است. |
||
احكام استحاضه |
||
صفحه 64غير از خون حيض و نفاس و زخم و دُمَل و بكارت، هر خونى از زن خارج شود، خون استحاضه است و زن را در حال استحاضه، «مستحاضه» مىنامند.مسئلۀ 339- استحاضه سه قسم است:اوّل: قليله.دوّم: متوسّطه.سوّم: كثيره.قليله آن است كه اگر زن به خود پنبهاى بگيرد فقط ظاهر آن آلوده شود، و در متوسّطه خون به درون پنبه نفوذ كند ولى از طرف ديگر آن خارج نشود، و در كثيره خون پنبه را فرا گرفته و از طرف ديگر خارج شود.مسئلۀ 340- در استحاضۀ قليله زن بايد براى هر نماز يك وضو بگيرد و خود را تطهير كند، و در استحاضۀ متوسّطه بايد براى نماز صبح غسل كند و وضو بگيرد و تا صبح ديگر براى نمازهاى خود كارهاى استحاضۀ قليله را انجام دهد، و در استحاضۀ كثيره علاوه بر كارهاى استحاضه متوسّطه، بايد يك غسل براى نماز ظهر و عصر و يكى براى نماز مغرب و عشا بهجا آورد، و بين نمازهاى ظهر و عصر يا مغرب و عشا فاصله نيندازد، و اگر فاصله بيندازد، بايد دوباره غسل كند، و اگر بين هر نماز واجب يا مستحب فاصله نيندازد، يك غسل كافى است. بنابراين اگر نماز ظهر و عصر را نزديك غروب بخواند مىتواند با يك غسل، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را بخواند. و اين احكام در صورتى است كه خون خارج شود، ولى اگر خون خارج نشود، گرچه بداند دوباره خون مىآيد يا خون در باطن وجود دارد، با وضو و غسلى كه دارد مىتواند نماز بخواند.مسئلۀ 341- مستحاضۀ متوسّطه و كثيره كه بايد وضو بگيرد و غسل كند، هر كدام را اوّل بهجا آورد صحيح است، ولى بهتر آن است كه اوّل وضو بگيرد.مسئلۀ 342- اگر استحاضۀ زن بعد از نماز تغيير كند، مثلاً از قليله، متوسّطه يا كثيره و يا از متوسّطه، كثيره شود، بايد براى نمازهاى بعد به تكليف فعلى خود عمل نمايد، مثلاً اگر استحاضۀ قليله بعد از نماز صبح متوسّطه شود، بايد براى نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر كثيره شود بايد براى نماز مغرب و عشا هم غسل نمايد.صفحه 65مسئلۀ 343- مستحاضۀ كثيره يا متوسّطه اگر پيش از داخل شدن وقت نماز براى نماز غسل كند، چنانچه فاصله زياد باشد، غسل او باطل است، ولى اگر قبل از اذان صبح براى نماز شب غسل كند، لازم نيست براى نماز صبح دوباره غسل و وضو را بهجا آورد.مسئلۀ 344- زن مستحاضه براى خواندن نماز قضا و آيات و احتياط و سجده فراموش شده و تشهّد فراموش شده، اگر آنها را بعد از نماز فوراً بهجا آورد، لازم نيست كارهاى استحاضه را انجام دهد.مسئلۀ 345- زن مستحاضه بعد از آنكه خونش قطع شد فقط براى نماز اوّلى كه مىخواند بايد كارهاى مستحاضه را انجام دهد، ولى اگر بداند از وقتى كه براى نماز پيش مشغول غسل شده ديگر خون نيامده، لازم نيست دوباره غسل نمايد.مسئلۀ 346- اگر زن نداند استحاضۀ او چه قسم است، لازم نيست خود را وارسى نمايد. پس اگر بداند سابقاً كداميك از سه قسم بوده، به وظيفۀ همان قسم رفتار نمايد، و الّا اگر شك دارد بنا را بر اقل بگذارد، مثلاً اگر نداند استحاضهاش قليله است يا غير آن، به وظيفۀ قليله عمل كند و عباداتش صحيح است، گرچه بعد بفهمد وظيفۀ واقعيش غير آن بوده است.مسئلۀ 347- زن مستحاضه اگر بداند از وقتى كه مشغول وضو يا غسل شده خونى از او بيرون نيامده و تا بعد از نماز هم خون در داخل فرج نيست و بيرون نمىآيد، مىتواند خواندن نماز را تأخير بيندازد.مسئلۀ 348- اگر مستحاضه بداند كه پيش از گذشتن وقت نماز به كلّى پاك مىشود يا به اندازۀ خواندن نماز، خون بند مىآيد، بايد صبر كند و نماز را در وقتى كه پاك است بخواند.مسئلۀ 349- مستحاضۀ قليله بعد از وضو و مستحاضۀ كثيره و متوسّطه بعد از غسل و وضو بايد فوراً مشغول نماز شود، ولى گفتن اذان و اقامه و خواندن دعاهاى قبل از نماز اشكال ندارد، و در نماز هم مىتواند كارهاى مستحب مثل قنوت و غير آن را بهجا آورد و همچنين انجام تعقيبات متعارفه براى نمازهاى بعد اشكال ندارد.مسئلۀ 350- اگر در موقع غسل، خون قطع نشود، غسل صحيح است، ولى اگر موجب سرايت نجاست به جاهاى ديگر بدن شود و نتواند از جريان خون جلوگيرى كند، بايد تيمّم نمايد.مسئلۀ 351- زن مستحاضه اگر بخواهد روزه بگيرد، لازم نيست از بيرون آمدن خون جلوگيرى نمايد.مسئلۀ 352- روزۀ مستحاضه مطلقاً صحيح است، گرچه غسلهاى خود را انجام ندهد.صفحه 66مسئلۀ 353- اگر در بين نماز، استحاضۀ قليله، متوسّطه يا متوسّطه، كثيره شود، بايد نماز را بشكند و براى آن غسل كند و وضو بگيرد.مسئلۀ 354- اگر آب براى مستحاضه ضرر دارد يا براى هيچكدام از وضو و غسل وقت ندارد، بايد دو تيمّم كند، يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو و اگر براى يكى از آنها وقت ندارد يا براى او ضرر دارد، بايد بدل آن تيمّم كند و ديگرى را بهجا آورد.مسئلۀ 355- مستحاضه اگر بخواهد غير از نماز كارى انجام دهد كه شرط آن طهارت است، مثلاً بخواهد جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد.مسئلۀ 356- رفتن در مسجد الحرام و مسجد النّبى« صلی الله علیه و آله و سلم » و توقّف در ساير مساجد و حرمهاى ائمّۀ طاهرين« سلام الله علیهم » و خواندن آیهاى كه سجدۀ واجب دارد، براى مستحاضه اشكال ندارد و نزديكى شوهر با او نيز حلال است، گرچه غسل استحاضه نكرده باشد.مسئلۀ 357- اگر زن شك داشته باشد خونى كه از او خارج مىشود خون استحاضه است يا خونهاى ديگر، چنانچه نشانۀ آنها را نداشته باشد، بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد. |
||
احكام حيض |
||
حيض خونى است كه غالباً در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مىشود و زن را در حال حيض، «حائض» مىگويند.مسئلۀ 358- خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهى است و با فشار و كمى سوزش بيرون مىآيد.مسئلۀ 359- زنهاى سيّده بعد از تمام شدن شصت سال قمرى يائسه مىشوند، يعنى خون حيض نمىبينند، و زنهايى كه سيّده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال قمرى يائسه مىشوند.مسئلۀ 360- خونى كه دختر پيش از تمام شدن نه سال قمرى و زن بعد از يائسه شدن مىبيند، حيض نيست.مسئلۀ 361- زن حامله و زنى كه بچّه شير مىدهد، ممكن است حيض ببيند.مسئلۀ 362- دخترى كه نمىداند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند كه نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض نيست. و اگر نشانههاى حيض را داشته باشد، حيض است و معلوم مىشود نه سال او تمام شده است.صفحه 67مسئلۀ 363- زنى كه شك دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.مسئلۀ 364- مدّت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمىشود و اگر مختصرى هم از سه روز كمتر باشد، حيض نيست.مسئلۀ 365- بايد سه روز اوّل حيض پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند، حيض نيست.مسئلۀ 366- لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر خون در فرج باشد، كافى است و چنانچه در بين سه روز، به مقدار كمى پاك شود و مدّت پاك شدن به قدرى كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است.مسئلۀ 367- اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايى كه خون ديده و در وسط پاك بوده روى هم از ده روز بيشتر نشود، روزهايى هم كه در وسط پاك بوده حيض است.مسئلۀ 368- اگر در ايّام عادت خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون حيض است يا نه، بايد آن را حيض قرار دهد.مسئلۀ 369- اگر خونى ببيند و شك كند كه خون حيض است يا استحاضه، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد بايد حيض قرار دهد.مسئلۀ 370- اگر خونى ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسى كند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند، بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است و اگر به همۀ آن رسيده، حيض مى باشد.مسئلۀ 371- اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد سه روز خون ببيند، خون دوّم حيض است و خون اوّل گرچه در روزهاى عادتش باشد، حيض نيست.مسئلۀ 372- سه چيز بر حائض حرام است:اوّل: عبادتهايى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بهجا آورده شود، ولى بهجا آوردن عبادتهايى كه نياز به آنها ندارد مانند نماز ميّت، مانعى ندارد.دوّم: تمام چيزهايى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.صفحه 68سوّم: جماع كردن در فرج كه هم براى مرد حرام است و هم براى زن، و در پشت زن حائض، دخول كردن كراهت شديد دارد.مسئلۀ 373- اگر شمارۀ روزهاى حيض به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اوّل آن با زن خود در قبل جماع كند، مستحب است هيجده نخود طلا كفّاره به فقير بدهد، و اگر در قسمت دوّم جماع كند، نه نخود، و اگر در قسمت سوّم جماع كند، چهار و نيم نخود بدهد.مسئلۀ 374- اگر كسى در هر سه قسمت حيض با زن خود جماع كند، بهتر است كه هر سه كفّاره را كه روى هم سى و يك نخود و نيم مىشود، بدهد.مسئلۀ 375- اگر انسان بعد از آنكه در حال حيض جماع كرده و كفّارۀ آن را داده دوباره جماع كند، مستحب است باز هم كفّاره بدهد. و اگر كفّاره نداده، بهتر است براى هر جماع يك كفّاره بدهد.مسئلۀ 376- كسى كه نمىتواند كفّاره بدهد، خوب است صدقهاى به فقير بدهد و اگر نمىتواند، استغفار كند.مسئلۀ 377- طلاق دادن زن در حال حيض باطل است.مسئلۀ 378- اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاك شدهام، بايد حرف او را قبول كرد، مگر آنكه متهم باشد.مسئلۀ 379- اگر زن در بين نماز حائض شود، نمازش باطل است.مسئلۀ 380- بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براى نماز و عبادتهاى ديگرى كه بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بهجا آورده شود، غسل كند و لازم نيست براى نماز وضو بگيرد، گرچه بهتر است وضو هم بگيرد.مسئلۀ 381- بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، اگرچه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است و شوهرش هم مىتواند با او جماع كند، امّا كارهاى ديگرى كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقّف در مسجد و مسّ خط قرآن، تا غسل نكند حلال نمىشود.مسئلۀ 382- نمازهاى يوميهاى كه زن در حال حيض نخوانده، قضا ندارد، ولى روزههاى واجب را بايد قضا كند.مسئلۀ 383- هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مىشود، بايد فوراً نماز بخواند.صفحه 69مسئلۀ 384- اگر زن نماز را تأخير بيندازد و از اوّل وقت به اندازۀ انجام واجبات يك نماز بگذرد و حائض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است.مسئلۀ 385- اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازۀ غسل يا تيمّم و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آن را بهجا آورد.مسئلۀ 386- اگر زن حائض بعد از پاك شدن شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.مسئلۀ 387- مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نمىتواند خود را پاك نمايد، با همان حال وضو بگيرد و اگر نمىتواند وضو بگيرد، تيمّم نمايد و در سجّادۀ خود رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.مسئلۀ 388- همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به جلد و حاشيۀ قرآن براى حائض مكروه است.مسئلۀ 389- زن در حال حيض مىتواند غسلهاى واجب يا مستحب مانند غسل جنابت و جمعه را بهجا آورد.
|
||
احكام زنهاى حائض |
||
مسئلۀ 391- زنى كه عادت وقتيه و عدديه، يا وقتيه دارد، اگر چند روز جلوتر يا عقبتر از وقت عادت خود خون ببيند به طورى كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته، گرچه آن خون نشانههاى حيض را نداشته باشد، بايد به احكامى كه براى زن حائض گفته شد عمل كند.مسئلۀ 392- زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر چند روز پيش از عادت يا چند روز بعد از عادت و همۀ روزهاى عادت، خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خونى را كه در روزهاى عادت خود ديده، حيض است و خونى كه پيش از آن يا بعد از آن ديده استحاضه مى باشد، و بايد عبادتهايى را كه در روزهاى پيش از عادت يا بعد از عادت بهجا نياورده، قضا نمايد.مسئلۀ 393- زنى كه هميشه خون مىبيند، اگر عادت دارد، بايد ايّام عادتش را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر عادت ندارد، بايد خونى را كه نشانۀ حيض دارد حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر همۀ خونها يك جور باشد، بايد در هر ماه به اندازۀ عادت خويشان خود، حيض قرار دهد و اگر خويش ندارد يا ايّام عادتشان يكسان نيست يا دسترسى به آنان ندارد، بايد در هر ماه ده روز را حيض قرار دهد. و از نظر وقت مخيّر است در قرار دادن اوّل ماه يا وسط ماه يا آخر آن.مسئلۀ 394- زنى كه عادت دارد، اگر بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد پاك شود، بعد دوباره خون ببيند و فاصلۀ بين دو خون كمتر از ده روز باشد و همۀ روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنكه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند، بايد هر كدام از دو خون را كه تمام يا بعض آن در ايّام عادت بوده، حيض و خون ديگر را استحاضه قرار دهد، و اگر مقدارى از خون اوّل و مقدارى از خون دوّم در ايّام عادت باشد، بايد خون اوّل را حيض قرار دهد.صفحه 71مسئلۀ 395- زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى كه در روزهاى عادت ديده گرچه نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض است، و خونى كه بعد از روزهاى عادت ديده گرچه نشانههاى حيض را داشته باشد، استحاضه است.مسئلۀ 396- زنى كه عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شمارۀ عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر شود، چنانچه همۀ خونهايى كه ديده يكجور باشد، بايد از موقع ديدن خون به شمارۀ روزهاى عادتش حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر همه خونهايى كه ديده يكجور نباشد، بلكه چند روز آن نشانه حيض را داشته باشد، بايد از روزى كه نشانه حيض را دارد به اندازه عادت خود حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.مسئلۀ 397- وقتيه يا مضطربه يا مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانۀ حيض را دارد، چنانچه خونى كه نشانۀ حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، بايد تمام آن را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر خونى كه نشانۀ حيض دارد كمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز باشد، يا همۀ خونها يك جور باشد، بايد به اندازۀ عادت خويشان خون حيض قرار دهد، و چنانچه خويش ندارد، يا شمارۀ عادت آنان يك جور نيست، يا دسترسى به آنان ندارد، بايد تا هفت روز را حيض قرار دهد.مسئلۀ 398- ناسيه يعنى زنى كه عادت خود را فراموش كرده، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، بايد روزهايى كه خون او نشانۀ حيض را دارد تا ده روز، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر نتواند حيض را بهواسطۀ نشانههاى آن تشخيص دهد، بايد تا هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.مسئلۀ 399- مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى كه عادت عدديه دارد، اگر خونى ببينند كه نشانههاى حيض داشته باشد، يا اطمينان كنند كه سه روز طول مىكشد، بايد عبادت را ترك كنند، و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده، بايد عبادتهايى را كه بهجا نياوردهاند قضا نمايند. ولى اگر اطمينان نكنند كه تا سه روز طول مىكشد و نشانههاى حيض را هم نداشته باشد، بهتر است تا سه روز كارهاى استحاضه را بهجا آورند و كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك نمايند و چنانچه پيش از سه روز پاك نشدند، بايد آن را حيض قرار دهند.مسئلۀ 400- زنى كه در حيض عادت دارد، چه در وقت آن يا عدد آن يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم برخلاف عادت خود خونى ببيند كه وقت آن يا شمارۀ روزهاى آن يا هم وقت و هم شمارۀ روزهاى آن يكى باشد، عادتش بر مىگردد به آنچه در اين دو ماه ديده است.صفحه 72مسئلۀ 401- زنى كه معمولًا ماهى يك مرتبه خون مىبيند، اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانههاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.مسئلۀ 402- اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانۀ حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانۀ آن را ندارد، و دوباره سه روز يا بيشتر خونى به نشانههاى حيض ببيند، بايد خون اوّل و آخر را كه نشانۀ حيض داشته حيض قرار دهد.مسئلۀ 403- اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست، بايد براى عبادتهاى خود غسل كند، گرچه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مىبيند، ولى اگر اطمينان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مىبيند، نبايد غسل كند، بلكه بايد به احكام حائض رفتار نمايد.مسئلۀ 404- اگر خون زن پيش از ده روز قطع شود و احتمال دهد كه در باطن خون باشد، بايد خود را وارسى كند، پس اگر پاك بود غسل كند و اگر پاك نبود تا ده روز را حيض قرار دهد، ولى بهتر است كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك كند و كارهاى مستحاضه را انجام دهد.مسئلۀ 405- خونى را كه نمىداند حيض است يا استحاضه، مثلاً زنى كه عادتش هفت روز است اگر خونى ببيند كه بيشتر از ايّام عادت باشد و نداند كه از ده روز تجاوز مىكند تا آن را استحاضه قرار دهد يا قبل از ده روز قطع مىشود تا آن را حيض قرار دهد، مىتواند حيض قرار دهد، ولى بهتر است تا ده روز كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك، و كارهاى استحاضه را انجام دهد.مسئلۀ 406- اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نكند، بعد بفهمد حيض نبوده است، بايد عبادتهايى را كه بهجا نياورده قضا نمايد. و اگر چند روز را به گمان اینکه حيض نيست عبادت كند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته، بايد قضا نمايد.مسئلۀ 407- استظهار عمل مستحبّى است كه زن در ايّامى كه نمىداند خونى كه از او خارج مىشود حيض است يا استحاضه، انجام مىدهد. و آن اين است كه كارهاى استحاضه را انجام داده، و كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك مىنمايد.مسئلۀ 408- جلوگيرى از عادت شدن يا قطع نمودن عادت، قبل از سه روز با خوردن قرص يا استعمال آمپول و مانند اينها اشكال ندارد، و خونهايى كه كمتر از سه روز ديده است، حكم استحاضه را دارد.صفحه 73مسئلۀ 409- زنهايى كه براى جلوگيرى از عادت قرص مىخورند، اگر آلودگیهايى مشاهده كنند كه نشانۀ حيض را ندارد، بايد آن را استحاضه قرار دهند گرچه در ايّام عادتشان باشد.مسئلۀ 410- ديدن آلودگى قبل از ايّام عادت در صورتى كه رحم پاك باشد و نشانۀ حيض را نداشته باشد، استحاضه است. |
||
احكام نفاس |
||
مسئلۀ 411- از وقتى كه اوّلين جزء بچّه از شكم مادر بيرون مىآيد چه زايمان طبيعى باشد يا غير طبيعى (سزارين)، خونى كه زن مىبيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است. و زن را در حال نفاس، «نُفَساء» مىگويند.مسئلۀ 412- خونى كه زن پيش از بيرون آمدن اوّلين جزء بچّه مىبيند، نفاس نيست.مسئلۀ 413- لازم نيست كه خلقت بچّه تمام باشد، بلكه اگر خون بستهاى هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، يا يك نفر قابله بگويد كه اگر در رحم مىمانْد انسان مىشد، خونى كه مىبيند نفاس است.مسئلۀ 414- ممكن است خون نفاس يك آن بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمىشود.مسئلۀ 415- هرگاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى كه سقط شده اگر مىماند انسان مىشد يا نه، لازم نيست وارسى كند، و خونى كه از او خارج مىشود شرعاً نفاس نيست.مسئلۀ 416- كارهايى كه بر حائض حرام است، بر نُفَساء هم حرام است، و آنچه بر حائض، واجب و مستحب و مكروه است، بر نُفَساء نيز چنين است.مسئلۀ 417- وقتى زن از خون نفاس پاك شد، بايد غسل كند و عبادتهاى خود را بهجا آورد. و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده، روى هم ده روز يا كمتر باشد، تمام آن نفاس است.مسئلۀ 418- اگر زن از خون نفاس پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد خود را وارسى كند كه اگر پاك است براى عبادتهاى خود غسل نمايد.مسئلۀ 419- خون نفاس زن، چنانچه در حيض عادت دارد، به اندازۀ روزهاى عادت او نفاس و بقيه استحاضه است و اگر عادت ندارد تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه مى باشد، و بهتر است كسى كه عادت دارد از روز بعد از عادت و كسى كه عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هيجدهم زايمان،صفحه 74كارهاى استحاضه را بهجا آورد و كارهايى را كه بر نفساء حرام است ترك كند.مسئلۀ 420- نفسايى كه عادت حيضش كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون ببيند، بايد به اندازۀ روزهاى عادت خود را نفاس قرار دهد و غسل كند و عبادتهايش را بهجا آورد و بهتر است بعد از روزهاى عادت تا ده روز كارهايى را كه بر نفساء حرام است ترك، و كارهاى استحاضه را انجام دهد، پس اگر از ده روز گذشت، به اندازۀ روزهاى عادتش نفاس و بقيه استحاضه است، و اگر از ده روز كمتر باشد، تمام آن نفاس است.مسئلۀ 421- زنى كه در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يك ماه يا بيشتر خون ببيند، به اندازۀ روزهاى عادت او نفاس است و ده روز از خونى كه بعد از نفاس مىبيند گرچه در روزهاى عادت ماهانهاش باشد، استحاضه است، و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را كه مىبيند در روزهاى عادتش باشد، حيض است، چه نشانۀ حيض را داشته باشد يا نداشته باشد و اگر در روزهاى عادتش نباشد، بايد آن را استحاضه قرار دهد.مسئلۀ 422- زنى كه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر خون ببيند، ده روز اوّل آن نفاس و ده روز دوّم آن استحاضه است، و خونى كه بعد از آن مىبيند، اگر نشانۀ حيض را داشته باشد حيض و گرنه آن هم استحاضه است.مسئلۀ 423- خون حيض يا نفاس اگر از مجراى غيرطبيعى خارج شود، حكم حيض و نفاس را دارد، ولى اگر شك داشته باشد كه خون حيض يا نفاس است، حكم آنها را ندارد. |
||
احكام غسل مسّ ميّت |
||
مسئلۀ 424- اگر كسى بدن انسان مردهاى را كه سرد شده و غسلش ندادهاند، مس كند، يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند، واجب است «غسلِ مسِّ ميّت» انجام دهد. چه در خواب مس كند چه در بيدارى، با اختيار مس كند يا بىاختيار، حتّى اگر ناخن و استخوان و موى او به ناخن و استخوان و موى ميّت برسد بايد غسل كند، ولى اگر حيوان مردهاى را مس كند غسل بر او واجب نيست.مسئلۀ 425- براى مسّ مردهاى كه تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نيست، اگرچه جايى را كه سرد شده مس نمايد.صفحه 75مسئلۀ 426- براى مسّ بچّۀ مرده، حتّى بچّۀ سقط شدهاى كه چهار ماه او تمام شده، غسل مسّ ميّت واجب است، بلكه بهتراست براى مسّ بچّۀ سقط شدهاى كه از چهار ماه كمتر دارد غسل كرد، بنابراين اگر بچّۀ چهار ماههاى مرده به دنيا بيايد، مادر او بايد غسل مسّ ميّت كند، بلكه اگر از چهار ماه كمتر هم داشته باشد بهتر است مادر او غسل نمايد.مسئلۀ 427- بچّهاى كه بعد از مردن مادر به دنيا مىآيد، وقتى بالغ شد واجب است غسل مسّ ميّت كند.مسئلۀ 428- اگر انسان، ميتى را كه سه غسل او كاملًا تمام شده مس نمايد، غسل بر او واجب نمىشود، ولى اگر پيش از آنكه غسل سوّم تمام شود جايى از بدن او را مس كند، گرچه غسل سوّم آنجا تمام شده باشد بايد غسل مسّ ميّت نمايد.مسئلۀ 429- اگر ديوانه يا بچّۀ نابالغى ميّت را مس كند، بعد از آنكه آن ديوانه عاقل يا بچّه بالغ شد، بايد غسل مسّ ميّت نمايد، چنانچه قبل از بلوغ هم مىتواند غسل كند.مسئلۀ 430- اگر از بدن زنده يا مردهاى كه غسلش ندادهاند، قسمتى كه داراى استخوان است جدا شود و پيش از آنكه قسمت جدا شده را غسل دهند انسان آن را مس نمايد، بايد غسل مسّ ميّت كند، ولى اگر قسمتى كه از زنده جدا شده استخوان نداشته باشد، براى مسّ آن غسل واجب نيست.مسئلۀ 431- براى مسّ استخوان و دندان و هر چيزى كه از مرده جدا شده و آن را غسل ندادهاند حتّى مو بايد غسل كرد، ولى براى مسّ استخوان و دندانى كه از زنده جدا شده و گوشت ندارد، غسل واجب نيست.مسئلۀ 432- غسل مسّ ميّت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند و لازم نيست كسى كه غسل مسّ ميّت كرده براى نماز وضو بگيرد، گرچه بهتر است وضو هم بگيرد.مسئلۀ 433- اگر چند ميّت را مس كند يا يك ميّت را چند بار مس نمايد، يك غسل كافى است.مسئلۀ 434- براى كسى كه بعد از مسّ ميّت غسل نكرده است، روزه گرفتن و توقّف در مسجد و جماع و خواندن سورههايى كه سجدۀ واجب دارد، مانعى ندارد، ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل كند. |
||
غسلهاى مستحب |
||
صفحه 76مسئلۀ 435- غسلهاى مستحب در شرع مقدّس اسلام بسيار است و از آن جمله است:1- غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح جمعه است تا مغرب و اگر در روز جمعه غسل نكند، مستحب است تا روز شنبه قضاى آن را بهجا آورد، بلكه تا آخر هفته به عنوان رجاء مىتوان انجام داد. و نيز مىتوان از اذان صبح پنج شنبه تا اذان صبح جمعه به عنوان تهيّأ انجام داد. و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگويد:«اشْهَدُ انْ لاالهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى مِنَ التَّوَّابينَ وَ اجْعَلنى مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ».[1]2- غسل شب اوّل ماه رمضان و تمام شبهاى طاق مثل شب سوّم و پنجم و هفتم، ولى از شب بيست و يكم مستحب است هر شب غسل كند و براى شبهاى اوّل، پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بيست و يكم، بيست و سوم، بيست و پنجم، بيست و هفتم و بيست و نهم بيشتر سفارش شده است و وقت غسل شبهاى ماه رمضان تمام شب است، و بهتر است هنگام مغرب بهجا آورده شود، ولى از شب بيست و يكم تا آخر ماه بهتر است غسل را بين نماز مغرب و عشا بهجا آورد. و نيز مستحب است در شب بيست و سوّم غير از غسل اوّل شب، يك غسل هم در آخر شب انجام دهد.3- غسل شب عيد فطر و وقت آن از اوّل مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اوّل شب بهجا آورده شود.4- غسل روز عيد فطر و عيد قربان و وقت آن از اذان صبح است تا مغرب و بهتر است آن را پيش از نماز عيد بهجا آورد.5- غسل روز هشتم و نهم ذىالحجّه و در روز نهم بهتر است آن را نزديك ظهر بهجا آورد.6- غسل روز اوّل، پانزدهم، بيست و هفتم و آخر ماه رجب.7- غسل روز عيد غدير و بهتر است بعد از طلوع آفتاب، اوّل روز آن را انجام دهند.صفحه 778- غسل روز بيست و چهارم ذىالحجّه.9- غسل روز عيد نوروز، پانزدهم شعبان، نهم و هفدهم ربيعالاوّل و روز بيست و پنجم ذيقعده.10- غسل دادن بچّهاى كه تازه به دنيا آمده است.11- غسل زنى كه براى غير شوهرش بوى خوش استعمال كرده است.12- غسل كسى كه در حال مستى خوابيده است.13- غسل كسى كه جايى از بدنش را به بدن ميّتى كه غسل دادهاند رسانده است.14- غسل كسى كه در موقع گرفتن خورشيد يا ماه نماز آيات را عمداً نخوانده، در صورتى كه تمام ماه يا خورشيد گرفته باشد.15- غسل كسى كه براى تماشاى دار آويخته رفته و آن را ديده باشد، ولى اگر اتفاقاً يا از روى ناچارى نگاهش بيفتد يا مثلاً براى شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نيست.مسئلۀ 436- پيش از داخل شدن در حرم مكّه، شهر مكّه، مسجد الحرام، كعبه، حرم مدينه، شهر مدينه، مسجد پيغمبر« صلی الله علیه و آله و سلم » و حرم امامان« سلام الله علیهم »، مستحب است انسان غسل كند، و اگر در يك روز چند مرتبه مشرّف شود، يك غسل كافى است، و كسى كه مىخواهد در يك روز داخل حرم مكّه و مسجدالحرام و كعبه شود، اگر به نيّت همه يك غسل كند كافى است. و نيز اگر در يك روز بخواهد داخل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجد پيغمبر«صلی الله علیه و آله و سلم » شود، يك غسل براى همه كفايت مىكند و براى زيارت پيغمبر و امامان از دور يا نزديك و براى حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنين براى توبه و نشاط به جهت عبادت و براى سفر رفتن خصوصاً سفر زيارت حضرت سيّد الشّهداء « سلام الله علیه » مستحب است انسان غسل كند و اگر يكى از غسلهايى را كه در اين مسئله گفته شد بهجا آورد و بعد كارى كند كه وضو را باطل مىنمايد، مثلاً بخوابد، غسل او تا يك شبانهروز باطل نمىشود، ولى براى نماز و مانند آن بايد وضو بگيرد. |
احکام بانوان
قبل از بیان احکام بانوان متذکر می شوم که این وبسایت یک رسانه بر خط غیر اختصاصی است، که اشخاص می توانند از این وبسایت نشانی ایمیل خریداری نمایند. همچنین می توانند از 69 وبسایت دیگر از وبسایتهای دفتر کل ایمیل ملا نایینی نشانی ایمیل خریداری نمایند. برای اطلاعات بیشتر به وبسایت یا الله مراجعه فرمایید.
http://www.yallah.ir/ وبسایت یاالله دفتر کل ایمیل ملا نایینی. جهت ملاحظه کلیک فرمایید.
احکام بانوان: من این جلد کتاب را طراحی کردم و می خواهم مطالب این وبسایت برخلاف 76 وبسایت دیگر فعلا نقل قول باشد.
احكام بانوان
س 216: مادرم از ذريّه پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» است. آيا من نيز از سادات محسوب مى شوم؟ آيا مى توانم عادت ماهيانه ام را تا شصت سالگى، حيض قرار دهم و در آن ايام نماز و روزه خود را انجام ندهم؟
ج: زنى كه پدرش هاشمى نيست هر چند مادرش از سادات باشد اگر بعد از پنجاه سالگى خونى را مشاهده كند، محكوم به استحاضه است.
س 217: اگر زنى كه به خاطر نذر روزه روز معينى روزه دار است، در حال روزه حيض شود، چه تكليفى دارد؟
ج: روزه اش با عادت شدن، ولو در يك جزء از روز باشد، باطل مى شود و قضاى آن روز بعد از پاك شدن بر او واجب است.
س 218: لكه هائى كه زن بعد از يقين به پاك شدن مى بيند، با توجه به اين كه آن لكه ها نه اوصاف خون را دارند و نه خون مخلوط با آب را، چه حكمى دارد؟
ج: اگر خون نباشد حكم حيض را ندارد، و اگر خون باشد اگر چه به صورت لكّه هاى زرد رنگ و از ده روز تجاوز نكند همه آن لكّه ها محكوم به حيض است، و تشخيص اين موضوع به عهده زن است.
س 219: جلوگيرى از عادت ماهيانه بوسيله دارو به خاطر روزه ماه رمضان چه حكمى دارد؟
ج: اشكال ندارد.
س 220: اگر زنى در ايام باردارى به خون ريزى كمى مبتلا شود ولى باعث سقط حمل او نگردد، آيا غسل بر او واجب مى شود يا خير؟ وظيفه او چيست؟
ج: خونى كه زن در ايام باردارى مى بيند اگر صفات و شرائط حيض را داشته باشد، و يا در زمان عادت بوده و سه روز اگر چه در باطن استمرار داشته باشد خون حيض است والا استحاضه خواهد بود.
س 221: زنى داراى عادت ماهيانه معينى مثلا هفت روز است، به علت گذاشتن دستگاه جلوگيرى از حاملگى، هر بار دوازده روز خون مى بيند. آيا خونى كه از روز هفتم به بعد مى بيند خون حيض است يا استحاضه؟
ج: اگر خون تا روز دهم قطع نشود، خونى كه در ايام عادت مى بيند خون حيض است و باقى استحاضه خواهد بود.
س 222: آيا جايز است زنى كه در حال حيض و يا نفاس است داخل حرم امامزادگان «عليهم السلام» شود؟
ج: جايز است.
س 223: زنى كه عمل كورتاژ (سقط جنين) را انجام داده، در حال نفاس است يا خير؟
ج: بعد از سقط جنين ولو به صورت علقه باشد اگر خونى را مشاهده كرد، محكوم به نفاس است.
س 224: خونى كه زن در سن يائسگى مى بيند، چه حكمى دارد؟ و وظيفه شرعى او چيست؟
ج: محكوم به استحاضه است.
س 225: يكى از راههاى جلوگيرى از حاملگى هاى ناخواسته، استفاده از داروهاى ضد حاملگى است. زنهائى كه از اين داروها استفاده مى كنند لكه هاى خونى را در ايام عادت و غير آن مشاهده مى كنند. اين لكه ها چه حكمى دارد؟
ج: اگر اين لكه ها واجد شرايط شرعى حيض نباشد، حكم حيض را ندارد، بلكه محكوم به استحاضه است.